در سالهای رشد، بدن کودک به مجموعهای از مواد مغذی مختلف برای رشد و نمو نیاز دارد، زیرا در این دوره پایهی سلامت کودک شکل گرفته و بر همه ابعاد سلامتی از جمله رشد عملکردهای شناختی گرفته تا تقویت سیستم ایمنی تأثیر مستقیم میگذارد. رژیم غذایی نقش کلیدی در سلامت کودک دارد؛ مواد مغذیای که کودک دریافت میکند، واحدهای سازنده بدن و تضمین کننده عملکرد صحیح فیزیولوژیک و ذهنی هستند و در واقع، تغذیه در دوران کودکی پایه و اساس برای یک عمر سلامتی محسوب میشود.
والدین الگوی غذایی فرزندان هستند و به شکل گیری رابطه کودک با غذا جهت میدهند. والدین نخستین نقطه تماس کودک با عادات غذایی سالماند و رفتار آنها بنیان گذار الگوهای تغذیهای آینده کودک را میسازد. در این دوران، والدین مسئول تامین تغذیه صحیح فرزندشان هستند و از آنجایی که دوره رشد بسیار حساس و در آینده کودک هم تعیین کننده است، رفتار تغذیه ای والدین میتواند اثرات بلندمدت بر سلامت کودک بگذارد. حتی با وجود تلاش والدین برای بهترین تصمیم و عملکرد، برخی خطاهای کوچک مثلاً در انتخاب سبزیجات، یا اجازه دادن به مصرف فست فود به عنوان جایزه و... ممکن است رخ دهد. در ادامه، پنج اشتباه رایج والدین در تغذیه کودکان را برای شما بیان کرده ایم:
یکی از رایج ترین اشتباهات والدین، کمبود فیبر در برنامه غذایی کودک است. در بسیاری از خانواده ها، غذاهایی مثل نان سفید، پاستا، برنج سفید و غلات فرآوری شده بخش اصلی وعده های غذایی را تشکیل میدهند. مصرف بیش از حد کربوهیدراتهای فرآوری یا تصفیه شده، یکی از بزرگ ترین اشتباهات تغذیهای است که در کودکان مشاهده میشود. فیبر، ستون اصلی سلامت دستگاه گوارش است.
والدین باید منابع غنی از فیبر مانند غلات کامل، حبوبات، میوه ها و سبزیجات را در برنامه غذایی کودک قرار دهند؛ زیرا این مواد، غذای باکتریهای مفید روده هستند و به تعادل میکروبیوم و شکل گیری ذائقه کودک کمک میکنند. در مقابل کمبود فیبر میتواند باعث برهم خوردن تعادل فلور روده شود که در ادامه منجر به التهاب و مشکلات گوارشی خواهد شد. غلات کامل مثل جو دوسر، نان سبوسدار و برنج قهوهای را به برنامه کودک اضافه کنید و روزانه حداقل ۳ تا ۵ واحد میوه و سبزیجات تازه در رژیم غذایی او بگنجانید.
وقتی کودکان میوه نمی خورند، اولین راهکاری که به ذهن بسیاری از والدین میرسد، استفاده از آبمیوه است. اما حتی آبمیوههای ۱۰۰ درصد طبیعی نیز همیشه انتخاب سالمی محسوب نمی شوند. هنگام گرفتن آبمیوه، تقریبا تمامی فیبر موجود در میوه حذف میشود و همین موضوع مشکل ساز خواهد شد.
از طرفی آبمیوه ها قند بالایی دارند و مصرف قند زیاد میتواند محیط روده را دچار التهاب کند و رشد باکتریهای مضر را نسبت به باکتری های مفید افزایش دهد؛ این روند نهایتاً باعث به هم خوردن میکروبیوم روده میشود. از طرفی آبمیوه باعث افزایش ناگهانی قند خون شده و به دلیل اینکه قند مایع به سرعت از معده تخلیه میشود، کودک خیلی زود دوباره احساس گرسنگی میکند. در نتیجه کودک بدون اینکه مواد مغذی کافی دریافت کرده باشد، کالری بیشتری مصرف میکند.
بنابر این سعی کنید آبمیوه را با میوه تازه جایگزین کنید و از آبمیوه ها در کمترین میزان ممکن استفاده کنید. و یا اینکه میوه را به صورت کامل در مخلوط کن ریخته و به صورت اسموتی به کودک خود بدهید.
کودکان بهطور طبیعی به غذا، بخصوص طعم شیرین، جذب میشوند. تصور کنید کودکی که گریه میکند و به محض دریافت یک تکه شکلات آرام میشود؛ همین تجربه خوشایند باعث میشود غذا به تدریج به ابزاری برای آرامکردن احساسات تبدیل شود. وقتی والدین برای آرامکردن کودک یا تشویق او، بیسکویت، شکلات، بستنی و... می دهند، در واقع یک پیام خطرناک به کودک منتقل میکنند: غذا راهی برای مدیریت استرس و احساسات است.
این رفتار، هرچند از سر محبت باشد، میتواند موجب شکل گیری رابطه ناسالم با غذا شود.
کودک یاد میگیرد برای برخورد با احساسات، و نه هنگام گرسنگی واقعی، غذا بخورد. همین الگو در آینده باعث پرخوری احساسی یا پرخوری عصبی میشود. در واقع وقتی کودک غذا خوردن را به واکنش به احساسی مثل بی حوصلگی، ناراحتی یا عصبانیت گره میزند، سیستم گوارش را بدون نیاز واقعی فعال میکند و این روند در بلند مدت به عنوان یک مکانیسم طبیعی برای بدن تلقی میشود.
در نتیجه برای آرام کردن کودک باید از پاداش های غیر خوراکی مثل اسباب بازی، تشویق کلامی، بازی کوتاه و... استفاده کنید. با این الگو کودک عادات تغذیه آگاهانه، اینکه غذا خوردن پاسخ به گرسنگی است، نه پاسخ به احساسات، را یاد میگیرد.
بسیاری از کودکان هنگام غذا خوردن بازیگوشی میکنند، غذا را هل میدهند یا حتی بدخلقی میکنند؛ اما بدترین کار این است که به آنها برچسب «بدغذا» بزنیم. این برچسب میتواند روی ذهن کودک و والدین اثر بگذارد؛ یعنی کودک باور میکند من بدغذا هستم و والدین هم به صورت ناخودآگاه تنوع غذایی را برای او محدود میکنند.
واقعیت این است که کودکان به طور طبیعی نسبت به غذاهای جدید مقاومت نشان میدهند. این کاملاً یک رفتار طبیعی است و بخشی از فرآیند یادگیری طعم هاست. کودکان برای پذیرش یک غذای جدید به ۱۰ تا ۱۵ بار مواجهه با آن غذا نیاز دارند. کنار کشیدن بعد از دو یا سه بار تلاش، تنوع غذایی کودک را به شدت محدود میکند و روی ذائقه کودک تاثیر منفی میگذارد.
برای حل این مشکل باید غذاها را به صورت تدریجی و بدون فشار به کودک بدهید. در واقع هدف شما باید مواجهه مداوم کودک با غذای جدید باشد، نه مجبور کردن کودک به مصرف آن. همچنین در هر وعده، یک مقدار کوچک از غذای جدید یا غذایی که قبلاً رد شده را کنار غذای مورد علاقه کودک قرار دهید و اجازه دهید کودک بدون هیچ اجبار یا پافشاری برای خوردن، غذا را لمس کند، بو کند، یا حتی فقط زبان بزند. این روش، رابطه سالم تری بین کودک با غذا ایجاد میکند و احتمال پذیرش انواع جدید غذاها را در آینده افزایش میدهد.
مصرف آب کافی فقط برای بزرگسالان مهم نیست؛ کودکان هم برای سلامت بدن، عملکرد صحیح دستگاه گوارش و سایر اندام ها به آب کافی نیاز دارند. کم آبی بعد از کمبود فیبر، یکی از شایع ترین دلایل مشکلات گوارشی در کودکان است. بسیاری از والدین تصور میکنند مصرف زیاد آبمیوه یا نوشیدنی های دیگر میتواند نیاز به آب در کودک را تأمین کند، اما هیچ چیز جای آب آشامیدنی را نمیگیرد.
در نتیجه شما باید آب را به انتخاب اول کودک تبدیل کنید. توجه داشته باشید که تشنگی یک علامت نسبتا دیرهنگام کم آبی است، بنابراین نوشیدن منظم و برنامه ریزی شده آب در برنامه غذایی روزانه ضروری است. از این رو مطمئن شوید کودک شما بین وعده های غذایی هم آب مینوشد، نه فقط زمانی که احساس تشنگی شدید دارد. میتوانید از یک بطری آب رنگی یا طرح دار که کودک دوست دارد استفاده کنید.